در حسن قرین نوبهار آیی


در حسن قرین نوبهار آیی

در جور نظیر روزگار آیی
در جور نظیر روزگار آیی
چون شاخ زمانه ای که هر ساعت
چون شاخ زمانه ای که هر ساعت
از رنگ دگر همی بیارایی
از رنگ دگر همی بیارایی
هر وعده که بود در میان آمد
هر وعده که بود در میان آمد
ماند آنکه تو باز در کنار آیی
ماند آنکه تو باز در کنار آیی
در کار تو می فروشود روزم
در کار تو می فروشود روزم
آخر تو چه روز را به کار آیی
آخر تو چه روز را به کار آیی
گویی به سرم که از تو برگردم
گویی به سرم که از تو برگردم
تا با سر نالهای زار آیی
تا با سر نالهای زار آیی
سوگند مخور که من ترا دانم
سوگند مخور که من ترا دانم
دانم که به قول استوار آیی
دانم که به قول استوار آیی
گر عشق ز انوری درآموزی
گر عشق ز انوری درآموزی
حقا که به کفر یار غار آیی
حقا که به کفر یار غار آیی